چکیده:
موضوع این مقاله به یک تعبیر در حوزه نظریه های جامعه شناسی جای داد و به تعبیر دیگر در حوزه نظریه های روانشناسی اجتماعی . اما دقیقتر از همه باید گفت که رویکرد این نظری این مقاله در حوزه روانشناسی اجتماعی از منظر جامعه شناسی است.یعنی پرداختن به موضوع خود و جامعه از منظر تلفیقی جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی است. کوشش نویسنده بر این بوده مفوم کلیدی خود و جامعه را در جامعه شناسی با در نظر گرفتن آراء و اندیشه های موریس روزنبرگ که از خلال مطا لعه منابع زیا دی بدست آمده بیان نماید.
روزبرگ بر خلاف دو متفکر دیگر یعنی مید و گافمن که برهر دو جنبه من فاعلی و من مفعولی خود تاکید داشته اند به جنبه من مفعولی به تنهایی پرداخته است.و با این کار از یک سو حوزه بحث نظری خود را محدود کرده و از سوی دیگر بر حوزه پوهش تجربی خود افزوده است.روزنبرگ برای مفهوم خود د وجنبه یا دو وجه در نظر می گیرد: یک وجه را مفهوم خود به مثابه محصول و پیامد اجتماعی و وجه دیگر را به مثابه عامل و نیروی اجتماعی تعریف می کند.به عبارت دیگر هم ساختارها و نهادهای اجتماعی بر شکل گیری مفهوم خود اثر می گذارند و هم مفهوم خود عاملی برای کنش و فعالیت خود در قلمروهای اجتماعی بوده و بر ساختارهای اجتماعی جامعه تاثیر می گذارند.
مقدمه
موریس روزنبرگ در سال 1992درشهرمریلند آمریکا دیده از جهان فرو بست.او که سالهای بسیاری را در کالج پا رک دانشگاه مریلند به پژوهش وتدریس سپری کرده بود به خاطرمقالات وپژوهش های تجربی متعددی که درزمینه مفهوم خود به طور کلی و مفهوم خود نزد نوجوانان آمریکایی به طور خاص به شهرت رسیده است.
اگر چه او را به عنوان یک نظریه پرداز کنش متقابل نمادی به حساب نمی آورند با این همه به اعتقاد ریتزر آثا ر او به خوبی روشنگر این نکته است که اندیشه و کارهای پژوهشی اش درراستای اندیشه افرادی مانند ویلیام جیمز، کولی،و مید بوده و کوشیده است تا حدامکان ایده های آنان را توسعه داده و به آزمون تجربی گذارد(Ritzer,1988)
او همچنین جزء کسانی بود که اعتقاد داشت د ر روان شناسی اجتماعی دو رویکرد متفاوت وجود دارد. رویکرد روانشناسانه و رویکرد جامعه شناسانه .در رویکرد روا نشناسانه به روان شناسی اجتماعی توجه و تاکید بیشتر به فراگردهای روانی درون فرد و پیامد های آن بر رفتا رفرد می باشد و مطابق با سنت روان شناسی بیشتر علاقه مند به انجام آزمایش های تجربی و تحقیقات با دامنه محدود بود. اما رویکرد جامعه شناسانه به روان شناسی اجتماعی تاکید اصلی خود را بربافت و زمینه اجتماعی وبر تاثیر متقابل فرد و جامعه بریکدیگر داشته و مطابق با سنت جامعه شناختی بیشترعلاقه مند به انجام مطالعات میدانی، تحقیقات پیمایشی و روش مشاهده ومشارکتی بودند.روزنبرگ از جمله جامعه شناسانی بود که درحوزه روانشناسی اجتماعی فعالیت می کردوتامدت ها رئیس بخش روان شناسی اجتماعی در انجمن جامعه شناسی آمریکا بود.
آثاروتالیفات اوبا توجه با منابع موجودودسترس به شرح ذیل است بدیهی است که این فهرست در برگیرنده تمام کارهای او نمی باشد:
ادامه مطلب ...